باشگاه کتابـدوستان : حال خوش خواندن

سلام خوش آمدید

معرفی کتاب

دوشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۷، ۰۱:۰۹ ب.ظ

عنوان : دوستش داشتم

نویسنده : آنا گاوالدا

مترجم : ناهید فروغان

----------------------

کارامو که انجام دادم چند دقیقه وقت داشتم به همکارم گفتم چند دقیقه میرم بالا کتابخونه. از وقتی اومدم اداره دیگه کتابخونه نرفته بودم.  البته نه اینکه نخوام برم، فرصتش پیش نمیومد. وقتی وارد مخزن شدم انگار وارد بهشت شدم. و چقدر زود از این بهشت رانده شدم...

زیاد وقت نداشتم رفتم تو ادبیات خارجی سه تا کتاب برداشتم. یکیش همین "دوستش داشتم" بود. توی قفسه نگاهم رو جلب کرد. شاید یه جورایی حرف دل خودم هم بود!:)) دوسش داشتم...

عنوان کتاب خبر از یه حادثه میده. یه اتفاق مثل یه شکست عشقی و عاطفی. زنی به نام کلوئه که شوهرش را عاشقانه دوست داشت در میانه راه زندگی و همراه با دو فرزند دختر با این واقعیت روبرو می­شود که شوهرش(آدرین) معشوقه­ای دارد و او را به همراه دو فرزندش ترک می کند. کلوئه مدتی را پیش پدر شوهر و مادر شوهرش می­آید و چند روزی با آنها زندگی می­کند.کلوئه دوران سختی را میگذراند. عصبانی است. دلشکسته و تنها... پدر شوهرش پی یر که آدم تو دار و کم حرف و خشکی است، سعی می کند با او حرف بزند و شاید کمی درد این شکست را تسکین دهد. بیشتر کتاب مکالمه­ی او با کلوئه است.گاهی از گذشته می گویند. گاهی سر آدرین با هم بحث می­کنند. پی یر در حین مکالتماتش پرده از یک راز از زندگیش برمی­دارد. و به عشقی پنهان در زندگیش اعتراف می­کند.و ناراحت است که نتوانسته عشقش را حفظ کند. غم و ناراحتی کتاب در تمام فرهنگها درک می­شود. اینکه زنی بعد از چندین سال از زندگی مشترکشان به یکباره در زندگی رها شود. آن هم توسط کسی که دوستش داشته و عاشقش بود، و احساس تنهایی و خسران و بی اعتمادی و خشم و... همه و همه را هر زنی در هر جای دنیا درک می کند. شاید کتاب یک راهکار برای قابل تحمل کردن این درد است .شاید نویسنده می­خواهد به زنانی که این اتفاق را تجربه کرده­اند بگوید که اگر به اینجای زندگی رسیدید آنجا آخر دنیا نیست. می­توان باز هم زندگی کرد. زندگی هنوز هم زیبایی­های خاص خودش را دارد و منتظر است که دست در دستش باز هم تجربه کنی.

دوس داشتم کتاب طور دیگری تمام میشد. قصه عاشقانه پی یر پدر شوهر کلوئه را دوست داشتم. کاش پی یر تلاش بیشتری می کرد. اما خب من هیچ وقت جای یک مرد نیستم. و چون یک زنم میگم کاش پی یر هیچ وقت عشق ماتیلد رو تجربه نمی­کرد. اونوقت این عاشقانه هیچ وقت شکل نمی گرفت. عشق گاهی قضاوت را سخت و تمام راه­ها را به بن بست می­رساند و اگر غیر از این باشد حتما جایی دلی شکسته است...

6فروردین97

 


  • ۹۷/۰۱/۰۶
  • * زنگــــنه *

آنا گاوالدا

دوستش داشتم

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی