باشگاه کتابـدوستان : حال خوش خواندن

سلام خوش آمدید

معرفی کتاب: دلدار و دلباخته

جمعه, ۸ مهر ۱۴۰۱، ۰۶:۵۹ ب.ظ

عنوان کتاب: دلدار و دلباخته

نویسنده: ژرژ ساند

مترجم: احمد سمیعی(گیلانی)

ناشر: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی

************************

داستان فراز و فرود آشنایی و عشق و دلباختگی دو هنرمند فرانسوی به نام های ژرژ ساند(نویسنده و نقاش)و آلفرد دوموسه شاعر نامدار فرانسوی است. لفظ "عشاق ونیز" نیز اشاره به زندگی و داستان عاشقانه این دو هنرمند دارد که در بین مردم استفاده می شود.

خانم دوپن نواده مارشال دوساکس ژنرال فرانسوی پس از ازدواج با آقای دو دوان در سن 18 سالگی بعد از گذشت چندسال و با داشتن دو فرزند از او جدا شد و از نوهان به پاریس رفت و ساکن آنجا شد و با کسب درآمد از نویسندگی و نقاشی زندگی خود را می گذراند.او نام مستعار و مردانه ژرژ ساند را برا خود انتخاب کرد. در ابتدا آشنایی او با دو موسه یک دوستی ساده بین دو هنرمند بود که بعد از مدتی رنگ و بوی عاشقانه گرفت. بعد از مرگ آلفرد دو موسه ، ژرژساند داستان دلدار و دلباخته را که شرح داستان عاشقانه بین خود و آقای دو موسه بود، را نوشت.

مادرِ ترز(مادموازل ژاک) آموزگار دختر یک صراف پولدار بود. که ترز حاصل رابطه نامشروع صراف با مادرش بود. در دفتر شهرداری پدر و مادرش نامعلوم بود و با نام خانوادگی ژاک ثبت شد. بعدها مادر ترز ازدواج کرد و ترز را به صومعه ای سپرد و نمی توانست اورا ببیند. ترز بزرگ شد و شخصیتی خودساخته پیدا کرد. و در 16 سالگی با یک جوان پرتغالی ازدواج کرد. غافل از اینکه او یک زن دیگر داشت و ازدواج او از لحاظ قانونی ارزشی ندارد و فرزندش نیز نامشروع است. بنابراین با آگاهی از این موضوع با دادخواهی زن اول ترز همسرش را واردار کرد با او برود و فرزندش را پیش خودش نگه داشت ولی شوهرش بچه را از او دزدید.

ژرژ ساند (مادموازل ژاک یا همان ترز) با اظهار عشق و علاقه آلفرد دو موسه(لوران دوفوول) تصمیم می گیرد شکست زندگی قبلیش را فراموش کند، و بار دیگر اجازه دهد زندگی و عشق دیگری را با لوران مرد جوان عاشق و خوش سخن شروع کند. اظهار عشق های ساده و صمیمی لوران ترز را قانع می کند که می تواند با لوران خوشبختی را تجربه کند اما پس از مسافرت به ایتالیا ترز از شخصیت عجیب و بیمار گونه لوران ناامید می شود .بعد از مدتی دوست بازرگان و جهانگردترز به نام پالمر به او ابراز علاقه می کند اما ترز نمی پذیرد اما پس از اصرار فراوان ترز قبول می کند که با او ازدواج کند اما پالمر به خیال اینکه ترز هنوز لوران را دوست دارد او را رها می کند....لوران هم که شخصیتی عاشق و پشیمان دارد باز هم به سراغ ترز می رود و بعد از یکی دو روز باز هم با خوی هرزگی و رفتارهای ناشایست ثابت می کند که لیاقت عشق ترز را ندارد.پالمر با پیدا کردن فرزند ترز و رساندن او به مادرش کمک کردکه ترز با عشق به فرزندش به جای عشق لوران به جای دوری برود و باقی عمرش را با فرزندش به پایان برساند.

بیشتر محتوای کتاب دلدار و دلباخته نامه هایی است که بین ترز و لوران رد و بدل شده است و در این نامه ها حالات و روحیات و افکار عاشق و معشوق به معنی کلی نه فقط بین لوران و ترز به تصویر کشیده می شود. شخصیت ترز ستودنی است و بزرگواری و صبری که در شخصیت او وجود دارد گاهی باورش سخت است که از یک انسان زمینی سر بزند. عشق دیوانه وار و بیمارگونه لوران که مانند طنابی به گردن ترز بسته شده و رهایی از آن مشکل به نظر می رسد و رنجی جانکاه که ماحصل ارتباط او با لوران است با روحیه بسیار با گذشت، صبور و مهربان او قابل تحمل می شود.گاهی از این همه گذشت ترز کلافه می شدم چرا یک انسان باید این همه رنج را تحمل کند؟

 

قسمتهایی از کتاب

 

عشق تقوای زن است.

.

.

 

خداوند بعضی از مردان نابغه را محکوم می سازد که در دل طوفان سرگردان باشند و در عین درد و الم بیافرینند.

.

.

.

ترز گفت:"پس همه آنچه شنیده اید همین بود؟ من به شخصی که شما حتی نتوانسته اید ببینید می گفتم: "شما یگانه عشق من در این دنیایید؟"

  • ترز! پس من این را به خواب دیده ام؟ اگر فرمان شما باشد حاضرم باور کنم.
  • نه شما خواب ندیده اید. ممکن است این را گفته باشم، بباید گفته باشم و به من چه جوابی داد شد؟

لوران که پاسخ ترز در اد اثر دوش آب سردی را داشت گفت:" چیزی که شنیده باشم هیچ حتی صدای او را نشنیدم. خاطرتان آسوده شد؟

  • نه ! باز از شما می پرسم حدس می زنید با چه کسی اینگونه سخن می گفتم؟
  • نمی توانم حدس بزنم.تنها آقای پالمر است که نوع مناسبات شما با او بر من مجهول است.

ترز با خشنودی و رضای خاطر عجیبی فریاد کشید: آه! شما فکر می کنید که آن شخص آقای پالمر بود؟

  • چرا نباشد؟ آیا توهینی به شماست که فرض شود رابطه گذشته ناگهان بار دیگر برقرار شده است؟

جمعه 8 مهر 1401 ساعت 18:46

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی