ایزابل آلنده: وقتی عشق نیست وطنی هم وجود ندارد!
ایزاابل آلتده در مصاحبه با گاردین :
این نویسنده شیلیایی که روی مبلی در هتلی در لسآنجلس نشسته، ناگهان مانند بمب، مفهوم شادی و خوشبختی را زیر سؤال میبرد. «سالها پیش اعتقاد داشتم وطن همان جایی است که عشق در آن باشد اما حالا که عشقی ندارم نمیدانم وطنم کجاست.» سه دهه است که «ایزابل آلنده» داستان مینویسد. او ساکن ایالت کالیفرنیاست و در کنار شوهر آمریکاییاش «ویلیام گوردون» سالهایی زیادی را در آنجا سپری کرد.
«آلنده» پس از تجربه اتفاقات مختلف در زندگی از جمله ناراحتی، تبعید، شهرت، و ثروت-65 میلیون نسخه از کتابهای او به فروش رفته است-آماده پذیرش فصلی جدید و غیرمنتظره در زندگی غیرعادی خود است. «بسیار عجیب است که به خانه بیایی و همه برقها خاموش و خانه سرد باشد. بسیار عجیب است که فرد دیگری، جسمی دیگر در خانه حاضر نباشد. بسیار عجیب است اما من به آن عادت میکنم.»
کتابهای مختلف «ایزابل آلنده» مانند «شهر حیوانات» و خاطرات او از دخترش «پائولا» که پس از کمای طولانیمدت بر اثر بیماری پروفیری از دنیا رفته بود به همگان ثابت کرد وی توان تاثیرگذاری روی انسانها را دارد.
آخرین اثرش : عاشق ژاپنی
«عاشق ژاپنی» داستان عشق گمشدهای است که از روزهای کنونی در سانفرانسیسکو آغاز و با حمله نازیها به لهستان و پرل هاربر و جمع شدن ژاپنیها در کمپهای آمریکایی ادامه مییابد. وی داستان را پس از اتمام رابطه خود با «گوردون» نوشت و امید داشت عشق از دسترفتهاش را در لابهلای کلمات این کتاب بیاید.