پستچی
عنوان کتاب:پستچی
نویسنده:چیستا یثربی
ناشر:نشر قطره
****************
این کتاب در واقع یک سرگذشتنامه از بخشی از زندگی نویسنده یعنی خانم یثربی است که در قالب رمانی تقریبا جذاب روایت می شود.
او زمانیکه ۱۴ ساله بود یک روز که برای گرفتن نامه اش دم در خانه می رود، پستچی جوانی را می بیند که حالش دگرگون می شود و به خاطر اینکه باز هم بتواند او را ببیند هر روز برای خودش نامه می نویسد تا بتواند پیک الهی اش -اسمی که روی پستچی گذاشته-را ببیند.
یک روز که دم در خانه می خواهد نامه اش را از پستچی بگیرد، همسایه شان کنایه ای به سر و وضع او می گوید به همین دلیل پستچی با او گلاویز می شود و از روز بعد پستچی پیری به جای او نامه هایش را می آورد.
بعد از آن چیستا هیچ وقت نتوانست پیک الهی اش را فراموش کند. تا اینکه سالها بعد وقتی برای گرفتن بلیط اش به اداره پست می رود او را می بیند و از حال می رود... و این تازه شروع داستان عاشقانه و غم انگیز چیستاست.
داستان بسیار ساده و بی تکلف و صمیمانه در سالهای جنگ روایت می شود انگار خانم یثربی کنار دستت نشسته و دارد خاطرات آن دوران را بازگو می کند. زیاد آب و تاب به داستان نمی دهد انگار هر چیزی که اتفاق افتاده را سریع می گوید که مخاطب توی تعلیق نماند. قسمت ناراحت کننده داستان این است که هر چقدر چیستا تلاش می کند به علی نزدیک شود، علی به یک طریقی از او فاصله می گیرد و من حقیقتا این دافعه را درک نکردم. حالا رسالت علی هر چه که بود، نمی تواند مرا قانع کند:). خانم یثربی واقعا عاشق بوده اند یک عاشق واقعی.خوش به حال علی:)
داستان قشنگیست چه عاشق شده باشید چه نه فرقی نمی کند، از داستان لذت می برید چون عشق در ذات بشر وجود دارد.
ظاهرا خانم یثربی این داستان را قبل از چاپ در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده و بعدها پلتفرم طاقچه آن را بصورت رایگان و با اجازه خانم یثربی در اختیار علاقمندان گذاشته است.
خانم چیستا یثربی متولد 1347 در کشور آلمان است، تامقطع فوقلیسانس در ایران تحصیلکرده است و دکترای روانشناسی خود را در کانادا اخذ کرده. کارشناسی و کارشناسیارشد روانشناسیاش را از دانشگاه الزهرا دریافت کرده است. او نمایشنامههای فراوانی نوشته و برخی از کارهایش را کارگردانی نیز کرده است. کتابهای پستچی، شیدا و صوفی، معلم پیانو، عشق در زمان ما، سه قصه روانشناختی، او یک زن، پری کوچک دریایی، زنی که تابستان گذشته رسید، زنی از کوچه پشتی، اسرار انجمن ارواح، کوتاه کردن موی مرده، وقتی تو نباشی چرا دو صندلی و گاردن پارتی در برف از دیگر آثار این نویسنده است.
قسمتهایی از کتاب:
تابستان داغی بود. نزدیک یازده صبح که میشد، میدانستم الان زنگ میزند! پلههای حیاط را پرواز میکردم و برای اینکه مادرم شک نکند، میگفتم برای یک مجله مینویسم و آنها هم پاسخم را میدهند. مادرم در طبقهٔ اول خانهمان زندگی میکرد. اتاق من هم طبقهٔ اول بود، طبقهٔ دوم مهمانخانه بود. طبقهٔ سوم، پدر بود... حس میکردم پسرک کمکم متوجه شده است. آنقدر خودکار در دستم میلرزید که خندهاش میگرفت. هیچوقت جز سلام و خداحافظ حرفی نمیزد. فقط یک بار گفت: «چقدر نامه دارید! خوش به حالتان!» و من تا صبح آن جمله را تکرار میکردم و لبخند میزدم و به نظرم عاشقانهترین جملهٔ دنیا بود. چقدر نامه دارید! خوش به حالتان! عاشقانهتر از این جمله هم بود؟»
چهارم آبان 1404
