مادر یاری
عنوان کتاب : مادر یاری
نویسنده: زهرا باقری
مصاحبه گر: شمسی وفایی
ناشر: اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان کرمانشاه
****************************************************
امروز جلسه نشست و بررسی این کتاب در اداره تشکیل شد و من توفیق حضور در این نشست رو داشتم و مادر شهید یاری رو هم از نزدیک زیارت کردم یک مادربزرگ سفید روی نحیف و دوس داشتنی
. یاد مادر بزرگ خودم افتادم بوسیدمش
.
من تو حوزه تاریخ زیاد سررشته ندارم اما خب گاهی به فراخور حوصله ممکنه مطالبی بخونم این کتاب با رویکرد و روش تاریخ شفاهی نگاشته شده. تاریخ شفاهی (Oral History) یکی از شیوههای پژوهش در تاریخ است که به شرح و شناسایی وقایع، رویدادها و حوادث تاریخی بر اساس دیدهها، شنیدهها و عملکرد شاهدان، ناظران و فعالان آن ماجراها میپردازد. قبلا هم یک کتاب به نام کوچه بهار تاریخ شفاهی روحانی پیشکسوت سعید مهدوی امین رو خوندم. برام جالب هست که توی دوره ای که احاطه شدیم با انواع فناوریها و هوش مصنوعی و ... که برای همه جذابیت داره، تاریخ هم دوست داره سمت جذابیت بره. وقتی آثاری با روش تاریخ شفاهی منتشر میشه، میشود این استنباط رو داشت که شایدروش تاریخی که صرفا بشکل کتابخانه ای و با مطالعه کتب، مدارک و اسناد باشه شاید دیگه مورد اقبال اکثریت جامعه و مخاطبان حوزه تاریخ نباشه. البته این برداشت من هست و احتمالا کسایی هم باشند به اون جنبه از تاریخ علاقه داشته باشند ولی یک مخاطب عام مثل من شاید براش جالب نباشه. همونطور که مثلا من خودم از خوندن یه کار کیفی بیشتر لذت می برم تا یه کار کمی مبتنی بر آمار و ارقام. شاید به این خاطر هست که دیدگاه پوزیتیویستی یا اثبات گرایی که مبتنی بر شیوه تجربی هست که نهایتا داده ها تحلیل می شوند و با منطق ریاضی اکثر مفاهیم بیان میشن نسبت به یه کار کیفی که مبتنی بر یک داستان هست به نظر من خشکه و جذابیت کمتری داره. تو یه کار کیفی اگه خوب کار بشه شما عمیقا یک بعد، جنبه یا موضوع خاصی رو عمیقا درک می کنید با مشارکت کنندگان بی واسطه صحبت می کنید و در پایان یک تغییری رو درون خودتون به خاطر درک عمیق اون مساله احساس می کنید. تاریخ شفاهی هم جذابیتش بخاطر اینه چون ابزار گردآوری داده اش مصاحبه اس. و اصلا خلقت بشر اینه که از هم صحبتی و حرف زدن بیشتر لذت میبره تا سر و کله زدن با آمار و ارقام و جدول و نمودار.
خانم افسری درسال 1316 در یک خانواده مذهبی و مرفه در کرمانشاه متولد می شوند. در 15 سالگی با پسر زن دایی اش(که قبلا ازدواج کرده و یک فرزند پسر به نام علیرضا دارد) ازدواج می کند. حاصل ازدواج شان سه پسر به نام های ابوالحسن، قاسم و مهدی بود و یک دختر به نام زهرا. ابوالحسن در منطق عملیاتی سرپل ذهاب شهید می شود و زهرا خانم بعد از ازدواج بر اثر بیماری سرطان از دنیا می روند ایشان دو فرزند دارند پسرشان هم نام دایی شهیدشان ابوالحسن نام دارد و دخترشان فاطمه.
و اما در مورد کتاب، نوشته بسیار روان ساده ای داره و به دور از پیچیده گویی و ابهام حوادث و ماجراها رو از زبان خانم افسری بیان می کنه. استفاده از اصطلاحات رایجی که در استان رایج هست با ذکر پانویس از نظر من خوب بود مثلا قزان، ماشته... (مدیرمون اطلاعات خیلی خوبی از ماشته این پوشش سنتی داشت و برای من خیلی جالب بود و خوشم اومد)
نویسنده نمی گذارد خواننده و مخاطب در تعلیق بماند اگر هرجا نکته جدید یا مبهمی هست سوال بعدی مصاحبه گر اون نکته یا تعلیق رو در ذهن مخاطب برطرف می کند. در این کتاب گفته شده که خانم وفایی کتاب شهید یاری رو هم نوشته اند. من کتابی که در مورد شهید یاری نوشته شده رو نخوندم اما بسیاری از زوایای شخصیتی و خصایل اخلاقی ایشان رو از زبان مادرشون در کتاب مادر یاری درک کردم.
از نویسنده کتاب سرکار خانم باقری در مورد عنوان کتاب پرسیدم:
«در مورد عنوان کتاب چرا عنوان شده مادر یاری؟ نمی دونم شیوه نامگذاری اینگونه آثار به چه شکل هست آیا قانون خاصی داره یا بسته به نظر نویسنده نامگذاری صورت میگیره. مادر یاری خوبه اما من میگم کمه. مادر یاری هم مادر یاری هست و هم نیست! البته این اسمی است که همه او را صدا می زنند! قبلا هم که در مورد زندگی خواهر بسیطی از شیرزنان رزمنده گیلانغربی می خوندم ایشان هم نام واقعیشان نصرت خدایاری شهسواری هست اما بواسطه برادر شهیدشان حسین بسیطی نام مستعارشان شد خواهر بسیطی. دوس داشتم اگر مقدور هست در مورد نام کتاب بیشتر توضیح بدین.»
خانم باقری درتوضیح گفتند در واقع این نام مستعار هست و استعاره ای برای تمام نقش های فعال این مادر شهید بزرگوار. یعنی صرفا منظور مادر شهید یاری بودن نیست!
نویسنده در پایان کتاب دلنوشته ای را از دختر خانم افسری در دو صفحه جا داده است که به نظرم زینت این کتاب است. دلنوشته مرحوم زهرا یاری خیلی قشنگ بود به نظر نیایش می آید و محتوایی شبیه قرآن دارد یکی دو جمله از نوشته رو براتون میذارم. اگر تونستم کاملشو تو پیجم میذارم:
پرسیدم چه بیاموزم؟ پاسخ آمد بیاموزید که مجروح کردن قلب دیگران دقایقی بیشتر طول نمی کشد ولی برای التیام بخشیدن آن سالها وقت نیاز است. بیاموزید که هرگز نمی توانید کسی را مجبور به دوس داشتن خود کنید زیرا عشق و علاقه دیگران به شما آیینه ای از کردار و رفتار خود شماست...
بیاموزید که دو نفر می توانند به یک چیز یکسان نگاه کنند ولی برداشت آن دو هیچگاه یکسان نخواهد بود....
12 آذر ماه 1404
