باشگاه کتابـدوستان : حال خوش خواندن

سلام خوش آمدید

آن سوی مرگ

يكشنبه, ۹ دی ۱۴۰۳، ۱۲:۱۳ ق.ظ

 

آن سوی مرگ

عنوان کتاب: آن سوی مرگ

 نویسنده: جمال صادقی به کوشش حسین حاجی ده آبادی

ناشر: نشر معارف

********************************************

 

ابتدای کتاب نویسنده یادداشتی چند صفحه‌ ای از چند و چون نگارش کتاب بیان کرده است که به درک خواننده از کتاب کمک می کند. آقای صادقی به همراه دوستش خود حسین سفری را به نقاط مختلف ایران شروع می‌کنند که بیشتر در پی شناخت انسان و با این هدف بوده است. ماحصل این سفرمقدار زیادی دستنوشته بود که قرار است منتشر شود. ضمن اینکه در حین سفر واقیتهایی حیرت انگیز از برخی افراد می‌شنوند که ایده ای می شود برای نگارش یک کتاب جدید، یعنی همین کتاب آن سوی مرگ. افراد حیرت انگیزی که نویسنده از آنها یاد می کند افرادی بودند که مرگ را برای دقایق یا ساعاتی تجربه کرده بودند و دوباره به این دنیا برگشته بودند. بدین ترتیب نویسنده تصمیم می گیرد سفر جدیدی را برای دستیابی به وقایعی از آن سوی مرگ آغاز کند. به همین دلیل راهی تهران می شوند و این بار به دنبال افرادی که تجربه نزدیک به مرگ داشته اند. بیمارستانها، پزشکان، پرستاران، نظامیان و حتی روحانیون افراد صاحب خبری بودند که توسط نویسنده و دوستش جستجو شدند. پرشش از نمونه ها و مواردی که یافت شدند از طریق مصاحبه انجام شد. بعد از پایان کار نویسنده باتوجه به وجه اشتراک حرفهای افراد تصمیم گرفت قصه سه مورد از افرادی که مرگ را تجربه کرده بودند در کتابش- و بشرط حفظ هویت و محرمانگی شخصیتها- بیاورد.

 سه شخصیت معرفی شده با نام های سحر، مهندس و دکتر معرفی می شوند. محتوای کتاب با توجه به مصاحبه و مکالمات انجام شده بین نویسنده و دوستش با افرادی که مرگ را تجربه کرده بودند، برای من جذاب بود و هر لحظه دوست داشتم ببینم چه می شود. نکات مشترک بین حرفهای هرسه مورد وجود دارد. سحر در اثر افتادن یخچال در راهرو آپارتمانش به روی او دچار سانحه می شود. مهندس از یک ساختمان نیمه کاره که جهت بازدید رفته بود سقوط می کند و دکتر درحین عمل جراحی مغز، مرگ را تجربه می کند. هر سه مورد در اثر اتفاقاتی که برایشان پیش می آید برای لحظات، ساعات و شاید روزهایی مرگ را تجربه می کنند. داستان هر کدامشان جذابیتهایی دارد و نقاط تاریک  جهان پس از مرگ را در حد یک جرقه بسیار کوتاه روشن می کنند. شیرین بودن مرگ از نظر هر سه مورد مخصوصا سحر جالب و قابل تامل بود چرا که از کودکی ترسی در وجود همه ما آدم ها در مورد مرگ وجود داشته و دارد اما هر سه موردی که در کتاب آوردهشده ازبرگشت مجدد به این دنیا زیاد خشنود نبودند و مرگ را بسیار دلنشین و وضعیتی بسیار آرامش بخش تصویر کردند. در داستان مهندس یک نکاتی هم در مورد جن ها گفته شده که به نظر من خوب بود ولی نویسنده معتقد هست که باید نمی آوردش توی کتاب. ولی من فکر می کنم هم جذاب و هم مفید بود. توصیفات دکتر هم از فضاهای مختلف پس از مرگ مناظر، ساختمانها و به طور کلی وادی هایی که رفته بود گاهی بسیار تکان دهنده و گاه تکان دهنده بود.

**********************

قسمتهایی از کتاب

 

- سحرمی خواهم بدانم واکنش تو، واکنش وجود اثیری تو در برابر جسم بیجانتچه بود؟ وقتی کالبدت را دیدی چه فکری کردی؟

- خوب ابتدا حسابی گیج شدم. مرتبازخودم می پرسیدم" اگر او من هستم؛ پس منی( منی که در بالا قراردارم) کی هستم؟"

- چه وضعیت عجیبی! تو داشتی باچشمانی دیگر، جسمت را نگاه می کردی

- بله و احساس می کردم به دو نفر تبدیل شده ام. یکیاز دو وجودم روی تخت بیمارستان است و دیگری در بالا. و فکر می کردم چه طور چنین چیزی ممکن است! عاقبت به یک جواب منطقی رسیدم: " فقط دریک صورت، چنین چیزی ممک است: ای نکه مرده باشم." همان وقت عمیقا درک کردم که مرده ام.

- با درک این موضوع، خیلی وحشت کردی؟

- وحشت نکردم. خیلی هم خوشحال شدم.

- خوشحال؟

- خوشحال. چون فهمیدم که هنوز وجوددارم، هنوز زنده ام، هر چند به شکلی دیگر. چون فهمیدم که هنوز از قوه بینایی، شنوایی و بویایی برخوردار هستم؛ هر چند کالبد مادی نداشتم.علاوه بر این دریافتم که مرگ چیز خوبی است. حداقل برای من خیلی خوب بود. به سه دلیل: یکی اینکه از آن دردهای شدید نجات پیدا کرده بودم (به قدری دور از درد، هر دردی بودم که نمی توانم شرح دهم.)دلیل دیگر، آرامش عجیبی بود که داشتم و دلیل آخر حظِ زیادی که به خاطر بی وزنی نصیبم شده بود. در آن حالت خیلی سبک و خیلی آزاد بودم.

 

9 دی ماه 1403 ساعت 00:12

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی