
عنوان کتاب: شیاد
نویسنده: جان گریشام
مترجم: مریم حاجی علیرضا
ناشر:نشر افق
**************************
« من یک وکیل زندانی هستم. داستانش مفصل است:
چهل و سه سالهام و نیمی از حبس ده سالهام را گذراندهام. به حکم قاضی فدرالی بیسواد و سختگیر در دادگاه واشنگتن محکوم شدم .درخواست تجدیدنظر و اعتراضهایم به جایی نرسیدند و حالا هیچ ماده قانونی نیست که بتوانم از آن استفاده کنم و از این محکومیت هیچ راه گریزی ندارم.»
مالکولم بنیستر وکیل سیاهپوستی است که به جرم ساختگی پولشویی به ۱۰ سال زندان در فراستبرگ محکوم شده است. همسرش بعد از این اتفاق از او جدا می شود. گاهی پدرش هنری به ملاقات او می رود. پرونده وکالتش باطل شده اما در زندان به زندانیانی که به وکیل نیاز دارند، کمک می کند.
در آمریکا قاضی های زیادی کشته شده اند. یکی از این موارد پرونده قتل قاضی فوست است که بتازگی کشته شده و مالکولم اخبار پرونده را پیگیری می کند.
یکی از زندانیانی که مالکولم با او درباره جرمش صحبت کرده کوئین راکر است یک قاچاقچی مواد مخدر که دل خوشی از قاضی فوست نداشته و این مساله به عنوان یک راه نجات یا برگ برنده به ذهن بنیستر می آید که طبق ماده ۳۵ قانون جزای آمریکا اگر کوئین را به عنوان قاتل لو بدهد، خودش بخشیده می شود و از زندان آزاد می شود. از طرفی اف. بی. آی. و سازمانهای امنیتی آمریکا هنوز نتوانسته اند قاتل قاضی فوست را دستگیر کنند.
او روزها و ماهها به نقشه اش فکر می کند و تصمیم می گیرد آن را عملی کند. به رئیس زندان می گوید که قاتل قاضی فوست را می شناسد.