باشگاه کتابـدوستان : حال خوش خواندن

سلام خوش آمدید

معرفی کتاب : دیــــوار گـــــذر

يكشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۸، ۱۱:۴۹ ق.ظ

عنوان کتاب: دیوار گذر

نویسنده : مارسل امه

مترجم : اصغر نوری

ناشر:  نشر ماهی

--------------------

عید امسال 2 تا کتاب از کتابخونه امانت گرفتم که تو تعطیلات بخونم. یکیشون کتاب " کتاب" فاضل نظری و اون یکی هم دیوار گذر بود که می خوام الان معرفیش کنم. تا به حال از این نویسنده چیزی نخونده بودم. اما چون داستان کوتاه و از ادبیات فرانسه بود انتخابش کردم. ادبیات فرانسه رو دوس دارم. کتاب خوبی بود و از خوندنش لذت بردم. داستانها روان و ترجمه آنها هم خوب بود. کتاب شامل 5 داستان کوتاه است. داستان اول قصه زندگی مردی به نام دوتیول کارمند درجه 3 وزارت ثبت اسناد است که از دیوار عبور می کند! عکس روی جلد کتاب هم با الهام از این قصه و گویای این داستان است. با خواندن این داستان یاد سریالی افتادم به نام 8 کیلومتر تا بهشت که چند سال پیش از تلویزیون و در ماه مبارک رمضان پخش شد. داستان دوتیول معروف به گرو گرو بسیار هیجان انگیز بود. البته لازم به ذکر هست که دوتیول از این استعدادش یعنی عبور از دیوارها استفاده نمی کرد اما شرایط جامعه که باعث بوجود آمدن حس خشم و تا حدودی انتقام در او شد و باعث شد بازی هیجان انگیزش را شروع کند. اونجایی که سر به سر مسیو لکویه می گذاشت و دزدی ها و دستبردهایش به بانک ها و جواهر فروشی ها با امضای جنجالی گرو گرو عین فیلم زورو :) تو بچگیهامون، و کارهای جالبی که در زندان میکرد و از نگهبان تا رئیس رو مستاصل و ذله کرده بود. باید اعتراف کنم دوس داشتم منم می تونستم مثل دوتیول از دیوار رد بشم:) البته دوس ندارم کارای اونو بکنم. دوس دارم اول از دیوار جسم خودم رد بشم:) ریسکش بالاست اما هیجان انگیزه:) بعد هر جا که دوس داشتم برم البته بیشتر از اینکه دوس داشته باشم به مکانهای مختلف برم دوس داشتم  از دیوار مغز و قلب آدم ها عبور کنم:) می دونم زیاد اخلاقی نیست اما خب این فقط یه آرزوئه:) و اگرم می شد بیصدا می رفتم و برمی گشتم:) اما اصلا دوس ندارم به سرنوشت دوتیول دچار بشم. بگذریم .... اما داستان دوم حکایت برهه ای از زمان است که دولت در جنگ و برای تامین مایحتاج مردم و مقابله با قحطی قرار است مصرف کننده های بی خاصیت یعنی بیکارها، بازنشسته ها ، سالخوردگان، نویسندگان و ... را به مرگی نسبی محکوم کند. به این صورت که فقط چند روز در ماه حق زندگی کردن دارند! داستان در قالب روزنوشته های یک نویسنده بیان می شود و میل به زیستن و کارتهای زندگی و بازار گرم خرید و فروش آنها داستان را جالب و سرگرم کننده می کند. تم داستان منو یاد داستانهای ساراماگو می اندازد. داستان سوم همین ساعت قدیم و جدید خودمون هست که تا یه مدت که عوض میشه درگیرشیم:) تو این مایه هاست منتها با این تفاوت که در این داستان که مربوط به جنگ جهانی و جنگ آلمان و فرانسه است، زمان 17 سال به جلو کشیده می شود! راوی بسیار جالب داستان آینده و گذشته ی روستایی که در 17 سال پیش جا مانده اند را تعریف می کند طوری که در پایان دچار تردید می شود که زمان 17 سال به جلو رفته است. داستان چهارم داستان مسیو ژاکوتن مردی پدر سالار، آتشین مزاج و بداخلاق است که پسرش لوسین را به خاطر انجام ندادن نکلیف درس فرانسه سرزنش و تنبیه می کند و... چکمه های هفت فرسخی عنوان داستان پنجم و آخر کتاب است که گذری به زندگی زن فقیری به نام ژرمن بوژ است که با تنها پسرش آنتوان زندگی می کند. باند بچگانه ای که آنتوان با چند دوست دبستانی اش برای تصاحب چکمه های هفت فرسخی تشکیل می دهند و ماجراهای بعدی این داستان را خواندنی می کنند. جکمه های هفت فرسخی واقعیتی هستند از فقر زمانه ی داستان که آنقدر تلخ است که نویسنده ترجیح می دهد برای کاستن از غم داستان رودی از تخیل را در پایان به داستانش جاری سازد.

یکشنبه 98/1/18


نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی